طرح کلان فعالیتهای طلبه
محمد عالم زاده نوری
فعالیتهای هر انسان به دو بخش تقسیم میشود: فعالیتهای شخصی وفعالیتهای صنفی. «فعالیتهای شخصی» مجموعه کارهایی است که همه افراد به مقتضایانسان بودن موظف به انجام آن هستند و عنوان و صنف اجتماعی در آن تأثیری ندارد؛عبادت، ورزش، بهداشت، رسیدگی به امور خانواده و خویشاوندان، امر به معروف و نهی ازمنکر و ارتباط اجتماعی از این دسته هستند. بر عهده گرفتن بخشی از نیازهای جامعه وخدمت در یک صنف اجتماعی نیز وظیفه شخصی هر انسانی است.
پس از حضور در یک صنف خاص و پذیرش یک عنوان اجتماعی مسئولیتهایتازهای بر دوش انسان قرار میگیرد که برای انجام آن ـ در قبال بهرهمندی از خدماتدیگران ـ حدود 8 تا 10 ساعت در شبانهروز باید وقت گذاشت. این مجموعه فعالیتها،«فعالیتهای صنفی» نام دارد.
آنچه در تعطیلات رسمی کشور تعطیل میگردد، همین فعالیتهای صنفیاست و فعالیتهای شخصی تعطیلبردار نیست.
یک پزشک، هر روز ـ به جز روزهای تعطیل ـ 8 تا 10 ساعت، موظف استدر مطب یا بیمارستان به ارائه خدمات درمانی بپردازد. یک راننده تاکسی، هر روز 8 تا 10ساعت، درون اتومبیل بخشی از نیازهای جامعه را برآورده میسازد. کارمند، کارگر،معلم، کاسب و رئیس جمهور نیز...
طلبه هم به مقتضای قرارگرفتن در یک صنف اجتماعی، موظف است در هرروز ـ به جز روزهای تعطیل رسمی ـ 8 تا 10 ساعت فعالیت طلبگی داشته باشد. در اینقسمت، به بررسی فعالیتهای صنفی حوزویان میپردازیم.
برنامه جامع زندگی طلبه
صفحات زندگی حوزویان
دوران زندگی یک حوزوی دو فراز مهم و دو صفحه دیگرگو ن دارد.
1. دوره رشد و تحصیل
2. دوره بازدهی و ثمربخشی
در فراز اول هویت اصلی شخص، هویت «تحصیل» است. طلبه در این دوره،به بالابردن ظرفیت علمی و دیگر توانمندیهای خود میپردازد و قابلیتهای خود رافعال میکند. عمدة فعالیتهایش ناظر به «خود» اوست و به هدف اعتلای سطح کمال «خودش» صورت میگیرد. عنوان «طلبه» به معنای طالب و پژوهنده کمال، گویای وجهه غالب و رنگاصلی هویت او در همین دوره است.
در فراز دوم، او بیشتر به «استفاده» از این توانمندیها و ارائه خدمات، به «جامعه» میپردازد. شخصیت اصلی او بیشتر درخدمت رفع نیازهای دینی، معنویو علمی جامعه قرار میگیرد و از او انتظار ثمردهی میرود. در دوره اول، طلبه«متعلّم علی سبیل النجات» است و در دوره دوم به «عالم ربّانی» تغییر هویت دادهاست.
اگر کل زندگی طلبه را پس از آغاز فعالیت حوزوی 60 سال فرض کنیم،این 60 سال در تقسیم اولیه به یک دوره 20 ساله و یک دوره 40 ساله تقسیم میشود کهرسالتهای اجتماعی حوزه و کارآمدی طلبه عمدتا مربوط به دوره دوم است1
نکته بسیار مهم این که انتقال یک فرد از دوره اول به دوره دوم بهصورتِ دفعی رخ نمیدهد. این دو دوره مرز ظریفِ خطی ندارند که گامنهادن به دوره دومتنها در «یک لحظه» رخ دهد. بلکه این انتقال به صورتی تدریجی، آرام آرام و طی زمانیطولانی صورت میگیرد. بنابراین مرز میان این دو دوره، طیفی است نه خطی. طلبه هر سالکه پیشتر میرود، غلظت فعالیتهای فرهنگی و خدمات اجتماعی در برنامه کاری اوافزایش مییابد و از درجه حضور فعالیتهای تحصیلی در برنامه او اندک اندک کاستهمیشود. البته تحصیل علم هرگز از برنامه کاری طلبه حذف نمیشود. طلبه و بلکه هرانسانی موظف است از گهواره تا گور در جستجوی دانش باشد. اما میزان پرداختن به وظیفةدائمی دانشجویی در ادوار مختلف سنی متفاوت است.
از آنجا که مخاطب این قلم، نخستین صفحه دفتر زندگی حوزوی راگشوده و در آغاز راه قرار دارد، شایسته است که بحث را به دوره رشد و تحصیل، اختصاصدهیم.
دوره رشد و تحصیل
طلبه در دوران رشد و تحصیل قرار دارد.2 یعنی هویت طلبه در این دوره، هویت تحصیلی است و فعالیت صنفیای که بر عهده دارد «تحصیل» است. مراد از تحصیل در این عبارت فقط تحصیل رسمی حوزوی نیست. بلکه کسب هر گونه کمال و توانمندی از قبیل توان پژوهش، سخنوری، ارتباط اجتماعی، مدیریت و ... جزء فرایند تحصیل است. گرچه درصد اهمیت و ضریب اعتبار این موارد تفاوت فراوان دارد. بر این اساس، عمدة نیرو و وقت طلبه در طول سال باید در تحصیل و بالابردن توانمندیهای شخصی هزینه شود.
به این ترتیب «بهرهگیری» از توانمندیهای موجود و هر گونه فعالیت فرهنگی و اجتماعی، از قبیل سخنرانی، تبلیغ، تألیف، تدریس در مدارس، دانشگاهها، حوزهها و مراکز دیگر، پژوهش، ترجمه، مدیریت اجرایی، امامت جماعت، همکاری با کانونهای فرهنگی، مراکز بسیج، هیأتها، نشریات، مطبوعات و... در حاشیة فعالیت اصلی و وظیفة محوری طلبه قرار میگیرد.
«متنِ» برنامه طلبه به تحصیل و جمعآوری اختصاص دارد و «پیرامونِ» آن به ثمر بخشی، ارائه و بازدهی. برهم خوردن نسبت متن و حاشیه، خلاف مقتضای طلبگی و مغایر با وظیفة اصلی اوست. آنچه قطعی است اهمیت مضاعف متن نسبت به حاشیه است. یعنی حاشیه، از متن بیشتر نیست، مساوی آن هم نیست. بلکه از آن ـ به اندازهای قابل توجه ـ کوچکتر است. با حفظ این اندازة کلی، تثبیت نهایی ابعاد متن و حاشیه بسته به سلیقة افراد، متفاوت است.
برای آنکه منظور بحث روشنتر انتقال یابد کمی به زبان اعداد و ارقام سخن گوییم. نسبت متن و حاشیه تقریباً نسبت 4 به 1 است. یعنی اگر طلبه چهار پنجم وقت و نیروی خود را به تحصیل و یک پنجم آن را به فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی اختصاص دهد، اندام کلی برنامه او از تناسب خارج نشده است. از آنجا که طلبه در سالهای نخست، توانایی درخوری برای فعالیتهای جانبی ندارد، طبعاً این نسبتها تغییر میکند (مثلاً یک دَهُم و نُه دهم). اما بر فرضِ آمادگی کامل طلبه، برای انواع خدمات فرهنگی و احساس موفقیت او در انجام فعالیتهای اجتماعی، هویت صنفی او بیش از این یک پنجم به او اجازة حاشیهپردازی نمیدهد. تحصیل دانش دین که زیربنای مفید برنامه طلبه به شمار میرود، نباید در کنار امور متفرقه ـ که به منزلة حیاط و فضای سبز ساختمان برنامه اوست ـ به قدری محدود شود که هنجار عمومی برنامه برهم خورد.
این یک پنجمِ کل زمینه، به صورتهای مختلف قابل توزیع بر زمان است. مثلاً دو ماه و نیم از سال، یک روز در هفته یا 2 ساعت در روز، این یک پنجم را پوشش میدهد. 3
شخصی
-
صنفی
-
تحصیلی
-
حوزوی سنتی
-
غیر آن
-
مطالعات جنبی
-
هنرها و مهارتها
-
فرهنگی
الف.فعالیت شخصی:14 ساعت.
ب.فعالیت صنفی:10 ساعت.
ج.فعالیت تحصیلی:چهار پنجم از زمان فعالیت صنفی مثلا 8 ساعت در روز یا 5 روز در هفته یا نه ماه و نیم از سال:
1.تحصیل حوزوی:چهار پنجم از زمان فعالیت تحصیلی.
2. تحصیل سایر امور:یک پنجم از زمان فعالیت تحصیلی.
د.فعالیت فرهنگی:یک پنجم از زمان فعالیت صنفی مثلا 2 ساعت در روز یا 1 روز در هفته یا دو ماه و نیم از سال.
بر خلاف تصور اولیه، آنچه از این پس خواهد آمد هدف اصلی تدوین این دفتر نیست. پیام مهم این دفتر در مباحث پیشین، به صورت کلی ارائه شده است. اکنون طلبه، با ضرب آموزههای دو فصل گذشته در هم ـ به تناسب روحیه و استعداد خویش ـ میتواند برای فعالیتهای خود، برنامهای تنظیم نماید. اما از آن جا که «ارائه مصداق»، در فهم عمیق قانون کلی سودمند است، نمونهای از برنامه، عرضه خواهد شد تا تسلط کاملتری بر فرایند برنامهریزی حاصل شود.
«مشاهدة دقیقِ» این برنامه در «جذبِ» قواعد کلی گذشته بسیار تأثیر دارد. این مجموعه، مخاطب خویش را ماشین بیفکر و ارادهای که تنها منتظر ارائه برنامه عملی برای اجرا باشد نمیبیند. مخاطب این دفتر باید در نهایت، به طور مستقل برای خود برنامهریزی کند و آن را در زندگی خویش به کار گیرد.آنچه در این فصل میآید دستورالعمل الزامی و طرح نهایی برای انواع استعدادها و روحیهها نیست؛ بلکه طرحی پیشنهادی است برای متوسط طلاب که تلاش شده در آن مجموعة نیازهای یک طلبه متوسط درنظر گرفته و برای رفع آن تدبیری اندیشیده شود.
در برنامه آموزشی مراکز علمی (مدارس، دانشگاهها، حوزهها و...) مراعات حال استعدادهای متوسط و توده مخاطبین میشود. همیشه عدهای پایینتر و گروهی فراتر از سطح برنامههای آموزشی، گلایه از سنگینی یا سبکی آن برنامه دارند. اما اگر برنامه تهیه شده با وضعیت اکثر فراگیران و عمدة مخاطبان تناسب داشته باشد موفق است. برنامهای که اینک درصدد ارائه آن هستیم، برنامهای برای تود، طلبههای مستعد و انگیزهمند، با توان متوسط است و در آن «اکثریت غالب» درنظر گرفته شده است. طبعاً دیگران با بهکارگیری فرمولها و قواعدی که در برنامهریزی فراگرفتهاند، جایگاه خود را خواهند یافت و برنامهای متناسب با امکان و توان و استعداد خود برای خود ترسیم خواهند نمود. لازم به یادآوری است که در این برنامه، زمانی برای کارهای عقبمانده پیشبینی نشده است؛ زیرا اولاً عقبماندگیها ناشی از ضعف در «برنامهریزی» یا ضعف در «عمل به برنامه» است که باید این عامل از بین برود. ثانیاً پیشبینی چنین زمانی توجیه مناسبی برای تلاش نکردن در وقتِ انجامِ عمل و عقبانداختن برنامه است. کسی که «فردا» برای جبران، زمانی در اختیار دارد، «امروز» وظایف خود را انجام نمیدهد و مبتلا به تسویف میشود. ثالثاً عقبافتادگی از برنامه، باید استثنا باشد. برنامه، تنظیم اصل و قاعده زندگی است، نه استثنای آن.
برنامه شبانه روز
این برنامههای ثابت را در طول دوره طلبگی برای شبانه روز میتوانپیشبینی کرد.
7- 5 ساعت : خواب
3ساعت : ورزش و غذا
7- 5ساعت : عبادت
15تا 30 دقیقه : مطالعه اخلاقی و تفکر
15تا 30 دقیقه : آشنایی با مسائل سیاسی و اجتماعی روز،در حد مطالعه اهم اخبار یا استماع خبر رادیو
جمعکل : 5/14 ساعت
از ساعاتی که برای ورزش و غذا در نظر گرفته شده 15 تا 30 دقیقهبرای ورزش و بقیه برای تهیه مواد اولیه، آمادهسازی خوراک، پهن کردن و جمع کردنسفره و تناول غذا در نظر گرفته شده است که میتوان بعضی از این مراحل را درفعالیتهای دیگر ادغام نمود. مثلاً پس از بازگشت از مسجد، خرید موادغذایی انجامگیرد و در حین آمادهسازی غذا ارتباط با اعضای خانواده یا دوستان همدرس بیشتر شودو در هنگام خوردن غذا از خبر رسانهها استفاده گردد.
ساعات عبادت هم شامل وضو، نماز، حضور در جماعت و مساجد، 20 تا 30دقیقه خلوت شبانه، دعا، مناجات، استغفار، ذکر، نافله و... است.
در همین زمان حتماً باید برنامه تلاوت قرآن، تدبر در آیات و انسبا کلام خدا را قرار داد که پیشنهاد میشود قبل از نماز در مسجد انجام پذیرد. اگراین برنامه، در هر شبانه روز به خوبی اجرا شود، عمده نیازهای جسمی و عبادی وپارهای از نیازهای اجتماعی ما تأمین خواهد شد. ترک هر یک از این فعالیتها در دورهزمانی طولانی جریان رشد متوازن را مختل میکند.
زمانها
مجموع این فعالیتها 5/14 ساعت از شبانه روز را پوشش میدهد. وقتمفید باقیمانده 5/9 ساعت است که باید برای آن در زمانهای مختلف برنامهایپیشبینی کرد. برای این کار نگاهی به انواع «زمان» در زندگی طلبه داشته باشیم:
-
ایام درسی (شنبه تا چهارشنبه)
-
پنجشنبهها و جمعهها
-
تابستانها
-
ایام درسی تعطیل (اعیاد، شهادات و مناسبتها)
-
تعطیلی محرم، رمضان، ایام فاطمیه
-
ساعتهای غیبت استاد یا همبحث
-
مسافرتها
هر یک از این زمانها دارای ویژگی جالب توجهی است. مثلاً پنجشنبهو جمعه زمان مستمری است که در طول سال به صورت مرتب و قابل پیشبینی تکرار میشود.«تناوب منظم» و «استمرار» دو ویژگی مهم این زمان است. این زمان برای فعالیتهایضروری که همیشه در دستور کار شخص قرار دارد، ولی نمیتوان در شبانهروز برای آن وقتگذاشت بسیار مناسب است. تعطیلات رسمی، اعیاد و شهادتها، گرچه زمانی قابل پیشبینیاست، ولی سیکل منظم ندارد. ساعات غیبت استاد و همبحث، معمولاً تصادفی و اساساًغیرقابل پیشبینی است. تابستان تعطیلی گسترده و متمرکزی برای فعالیتهای عمده دراختیار طلبه قرار میدهد. یعنی هم پیشبینیپذیر است و هم فراخ و گسترده، ایاممسافرت غالباً با اشتغال ذهنی و روحی فراوان همراه است و پذیرش برنامههای سنگین راندارد.
1. برای ایام تحصیلی شنبه تا چهارشنبه در 5/9 ساعت باقیماندهاین برنامه پیشنهاد میشود.
4ساعت : درس
2 ساعت : مطالعه و پیش مطالعه
5/2 ساعت : مباحثه
1ساعت : مطالعات مورد نیاز 4
جمع کل : 5/9 ساعت
از یک ساعت کار علمی، دقایقی به استراحت اختصاص مییابد. ایناستراحت فعالیت علمی ما را افزایش میدهد.
در ابتدای هر مباحثه یا مطالعه، قرائت حدیث یا مسأله شرعی ازرساله توضیح المسائل در نظر گرفته شود. این برنامه در ایام تحصیل و تعطیل قابلپیگیری است و مناسب است که از قبل، پیشبینی لازم برای آن انجام گیرد.
2. برای پنجشنبهها و جمعهها در 5/9 ساعت باقیمانده، اینبرنامه پیشنهاد میشود:
پنجشنبهها
2ساعت: درس
5/2ساعت : مباحثه و مطالعه
1 ساعت : زیارت و دعای کمیل (برنامه عبادی ویژه)
2ساعت : امور ضروری مانند کارهای اداری، خرید، اصلاح و ....
جمع کل 5/7 ساعت
در همین ساعات میتوان برنامه دیدار از کتابفروشیها،کتابخانهها و نمایشگاهها را در نظر گرفت که علاوه بر نشاط روحی و تنوعی که از آنحاصل میآید.5 موجب آشنایی با تازههای نشر و میراث مکتوب میگردد و اطلاعات عمومیفراوان و حساسیتهای جدیدی برای ما فراهم میآورد. این حساسیتها پروندههایتازهای هستند که در ذهن و دل ما باز میشود و در فعالیتهای آینده ما بسیار تأثیرمیگذارد. این برنامه، انگیزه ما را در ادامه تلاش علمی تقویت میکند و نوعی معاشرتبا اهل علم نیز محسوب میشود.
جمعهها
2ساعت: نظافت و بهداشت (حمام،شستشو و اتوی لباس، تنظیممجدد و نظافت محیط زندگی)
1ساعت : برنامه عبادی ویژه (دعای ندبه، سمات و.. . )
1ساعت : وقت اضافه نمازجمعه نسبت به نماز هرروز
3ساعت : ورزش و تفریح
2ساعت: دیدار از ارحام و رفقا، جلسات انس، ارتباط باشخصیتها و اساتید، مشاوره و کسب راهنمایی
جمع کل: 9 ساعت
دیدار با رفقا و جلسات انس دوستانه، در راستای تأمین نیازاجتماعی، موجب انتقال تجارب، علوم و اخبار میشود. قبض روحی و کسالت را برطرفمیکند و میتواند به تدبیری برای یک فعالیت گروهی شایسته بیانجامد.
حدود 3 ساعت وقت اضافه در پنجشنبه و جمعه باقی میماند که ظرفمناسبی برای تأمین یک نیاز مستمر است. برای این زمان، مطالعه و مباحثه تفسیر قرآنکریم که نیاز همیشگی یک مسلمان به شمار میرود پیشنهاد میشود.
3. برای ایام تابستانـ جز زمان مسافرت که با برنامه حسابشده وبا پیشبینی کامل صورت خواهد گرفت ـ فعالیت در مراکز فرهنگی، مطالعات مورد نیاز،مرور درسهای گذشته و کسب آمادگی برای درسهای سال آینده پیشنهاد میشود. تابستانتعطیل نیست، فقط نوع فعالیتهای صنفی طلبه عوض میشود. در تابستان فرصتی برای جبرانبعضی از کمبودهای موجود در روند برنامههای صنفی و ایجاد تعادل و توازن در برنامهبه دست میآید که بسیار مغتنم است. طبعاً برنامه ورزش و تفریح در این فصل کمیپررنگتر از ایام تحصیل خواهد بود. 6
4. برنامه تعطیلات رسمی: این ایام که حدود یک ماه از سال تحصیلیرا در بر میگیرد زمان مناسبی برای کارهای درسی فوق برنامه است.
3ساعت : درسهای فوق برنامه
2ساعت : آشنایی با موضوع تعطیلی، مطالعه برحسب مقتضایایام
5/4ساعت : شرکت در مراسم، تعظیم شعایر، ارتباط با اساتید وشخصیتها، برنامههای جمعی و جلسات
جمع کل : 5/9 ساعت
5. محرم، رمضان، فاطمیه
بر اساس قانون، طلاب پایههای نخست در این ایام تعطیل نیستند. سایر طلاب نیز به سفرهای تبلیغی میروند. با پیشبینی قبلی میتوان این برنامههارا در این زمان انجام داد. تحصیل متون دیگر، مطالعات مورد نیاز، ارتباط با اساتید،شرکت در مراسم معنوی و عزاداری و...
6. ایام مسافرت: چون مسافرت انواع مختلفی دارد (سیاحتی، زیارتی،کاری، علمی، تبلیغی و...) دستور جامعی برای آن نمیتوان ارائه کرد. ولی غالباً درسفر، تمرکز ذهنی، روحی و زمانی برای کار علمی جدی وجود ندارد. پرداختن به این برنامهها ـ که مورد احتیاج ما است و نیاز به تمرکز فراوان هم ندارد ـ سفر ما راپربارتر میکند؛ مطالعه سرگذشت بزرگان یا کتب مورد علاقه دیگر، اطلاع از جامعه(سرزدن به مراکز فرهنگی و...)، دیدار از خویشاوندان، ارتباط با مردم، تفریح،ورزش، تنوع، تجدید قوای روحی، کسب نشاط و طراوت.
7. در ساعات غیبت استاد یا همبحثرنگ علمی برنامه باید محفوظبماند. مثلاً به کارهایی از قبیل تکمیل جزوات و تحقیق در موضوعات مورد نیاز درسیمیتوان پرداخت.
برنامه علمی
برنامه پیشنهادی زیر برای طلبهای درنظر گرفته شده که دارایاستعداد تحصیلی متوسط به بالا و قدرت جذب مباحث علمی است و در طی مدارج علمی دچارمشکل نمیشود. پشتکار، حوصله و همت کار مطالعاتی را دارا است. یعنی حاضر است روزانهحدود هشت ساعت در ساحت دانشآموزی و پژوهش سرمایهگذاری کند و از تنوعجویی وسرکشی به فضاهای اشتغالزا و مسئولیتهای اجرایی پرهیز نماید. هدف تحصیل خود را نیزصاحبنظرشدن دریکی از دانشهای حوزوی قرار دادهاست.
در این برنامه، نگاه ما به مراحل آموزشی حوزه نگاهی توصیفی است نه دستوری. یعنی فرض را بر این گرفتهایم که طلبه این متون را به هر صورت تحصیل خواهدکرد. داوری نهایی پیرامون متون درسی و مراحل آموزشی حوزه بر عهدة این دفتر نیست. براین فرض، باقیمانده نیازهای علمی طلبه که در فعالیت رسمی به آن پرداخته نمیشود،در این برنامه پیش بینی شده است.
چنین طلبهای 4 دوره 5 ساله علمی پیش رو دارد. در دوره اول و دوم )10سال) زمینه فعالیت علمی او تماماً رنگ «آموزشی» دارد. 5 سال سوم، ترکیب «آموزشو تحقیق» با محوریت «آموزش» و 5 سال چهارم ترکیب «آموزش و تحقیق» با محوریت «تحقیق» فعالیت علمی او را پوشش میدهد.
5 سال اول آموزش مقدماتی
5سال دوم آموزش عمومی
5 سال سوم آموزش تخصصی (و پژوهش)
5سال چهارم پژوهش (و آموزش تکمیلی)
آموزش در 5 سال اول آموزش مقدماتی و در 5 سال دوم آموزش عمومی ودر 5 سال سوم تخصصی است.
انس با قرآن و حدیثدر 5 سال اول جنبه مقدماتی دارد. یعنی در حدمعناشناسی، آشنایی با مفاهیم، ترجمة ظاهری، تجزیه و ترکیب آیات و نیز آشنایی اجمالیبا جغرافیا و زبان احادیث میباشد. مراجعه به شروح و تفاسیر، تنها به این هدف انجام میپذیرد. در 5 سال دوم جنبة عمومی پیدا میکند. یعنی مطالعه عمومی تفسیر و علومقرآن و آشنایی با مبادی علم حدیث، رجال، درایه، تاریخ حدیث و.. . و در 5 سال سوم به فضای مباحث ویژه و مطالعه کتب تخصصی در این حوزهها راه مییابد.
دانشهای حوزوی:در دوره 5 ساله اول ادبیات، منطق، فقه و اصول تاپایان کتاب «لمعه» و در 5 سالة دوم فقه و اصول فقه تا پایان «کفایه» و فلسفه تاپایان «نهایه الحکمه» بهخوبی تحصیل میشود و در 5 سال سوم حضور فعال و پرمایه دردرس خارج و تکمیل فقه و اصول، محور اصلی کار قرار میگیرد که به کسب توان تخصصی (اجتهاد) در این رشته میانجامد.
مطالعات جانبی:عمدهترین مطالعات 5 سال اول به هدف استحکام بنمایههای فکری و عقیدتی طلبه صورت میگیرد. در این موضوع دوره آثار استاد شهیدمطهری و دوره «معارف قرآن» استاد مصباح پیشنهاد و تأکید میشود. در 5 سال دوم اینمطالعات در آشنایی عمومی با دانشهای انسانی (روانشناسی، جامعهشناسی، علوم سیاسی،اقتصاد، مدیریت، علوم تربیتی، حقوق و...) متمرکز میشود. در همین دوره طلبه بایدرشته تخصصی خود را انتخاب کند و توان و استعداد خود را در این انتخاب آرام آرام بیازماید7. در 5 سال سوم تمرکز اصلی مطالعات، بر رشته تخصصی انتخابی است که درنهایت به تشخیص قطعی گرایش، منتهی میشود. در این مقطع پژوهشهای کوچکی انجاممیگیرد ولی مسیر آموزش به جدیت دنبال میشود.
پس از 15 سال آشنایی با عرصههای متنوع دانش حوزوی و انسانی وتسلط عمومی بر آنها در 5 سال چهارم یک دوره منسجم فعالیت متمرکز در رشته تخصصیانتخاب شده، انجام میشود که در پایان 20 سال، صاحبنظر خبره و ورزیدهای در آنرشته پدید خواهد آورد. در دوره چهارم کلیه فعالیتهای آموزشی حوزوی و مطالعات پراکنده به پایان رسیده و توان طلبه بهطور کامل در همان گرایش تخصصی هزینه میشود. مطالعه قرآن و حدیث هم معطوف به موضوعات همان علم انجام میگیرد.
در مسأله برنامهریزی دو هدف کلی را باید دنبال کرد. اول آگاهی ازقواعد برنامهریزی و کسب بینش کلی نسبت به برنامه، که از مقوله معرفت و یک فرایندذهنی است. دوم التزام عملی به برنامه و اجرای کامل آن که از مقوله اراده و یکفرایند روحی است. تمام آنچه در بحثهای گذشته بیان شد، تنها هدف اول را تأمین میکند و «شرط لازم» اقدام عملی است نه «شرط کافی» آن. از این پس همت و پشتکار ومجاهدت هر کس در به کار گرفتن این آگاهیها نویدبخش آینده روشنی برای او خواهدبود.
سخن، گرچه پایان پذیرفت اما عمل، تازه باید آغاز گردد؛ زیرا آگاهی،مقدمه عمل است: «ثَمَرَةُ العِلمِ العَمَلُ بِهِ». 8
با اندکی اصلاح و ویرایش، به نقل از: http://www.talabegi.com
1. بیستسال تحصیل پرثمر برای طلاب مستعد و باانگیزه مطلوب است و در توان همهكس نیست.منطق این تقسیمبندی در مباحث آینده خواهد آمد.
2. پس از گذر از دوره طلبگی و انتقال به دوره ثمربخشی، هویت جدیدی برای طلبه تعریف میشود كه با توجه به آن، برنامه كاری دیگری برای او تنظیم خواهد شد.
3. پس از اتمام دوره تحصیل، این نسبتها عكس میشود. یعنی فعالیت تحصیلی یک پنجم و ثمردهی، چهار پنجم خواهد شد. به بیان دیگر دانشآموزی و مهارت افزایی تا پایان عمر تعطیل نباید بشود. اما این وظیفه برای طلبه تمام هویت اوست و برای روحانی در دوره ثمردهی تنها در حاشیه کارهای او قرار میگیرد.
4. در این برنامه هرگاه سخن از «مطالعات مورد نیاز» شده، این موضوعات در نظر بوده است. تفسیر قرآن كریم، روایات اهل بیت، تاریخ اسلام و سیره ائمه اطهار، تاریخ معاصر،تاریخ جهان، آثار شهید مطهری، پیرامون حوزه و روحانیت، زندگینامه بزرگان و مواردیاز این دست.
5. الكتب بساتین العلماء (غررالحكم 991).
6. برای برنامه ایام تابستان پس از این سخنی به تفصیل خواهیمداشت.
7.با توجه به اهمیت انتخاب رشته و جهتگیری تخصصی در برنامه کاری طلبه، این بحث بهصورت مستوفا در فصول آینده کتاب مورد توجه قرار گرفته است.